۱۳۸۶ بهمن ۱۹, جمعه

امامان بی خطر! نه متشکریم


svenska

برای امضای پتیشن به قسمت سوئدی وبلاگ بروید

دست اسلام و آخوندها را از زندگى مردم كوتاه كنيد!
جمعاورى امضا در اعتراض به دولت سوئد

مطابق اظهارات آقاى Lars Lejonborg وزير آموزش عالى، دولت سوئد قصد دارد كه دوره هاى آموزشى ويژه اى را براى امامان مساجد ـ همان ملا و يا آخوندها ـ را در دستور بگذارد. اين دوره ها شامل آموزش زبان سوئدى و جامعه شناسى و آشنايى با قوانين سوئد را شامل ميگردد و با مخارج دولت صورت ميگيرد. هيئتى از دولت مشغول بررسى جزييات مساله است.

اگر به اظهارات مقامات دولتى باور كنيم، چنين اقدامى براى جلوگيرى از رشد اسلام افراطى، بنيادگرا و تروريستى است. لابد دستگاههاى دولتى اطلاعات لازم را در اختيار دارند كه لازم ميدانند اقداماتى را در دستور بگذارند. اما در عين حال در گرماگرم اين مباحثات همگى مقامات و از جمله خود آقاى وزير مصرانه بر نقش مثبت اسلام و مساجد و بنيادهاى مذهبى اسلامى تاكيد دارند. تا همينجا همه دستگاه اسلامى با پشتيبانى سخاوتمندانه دولت نقش بسيار مخربى را عليه پناهندگان و مهاجران ايرانى گريخته از كشورهاى موسوم به "كشورهاى مسلمان" ايفا كرده اند. اين امامان مبلغ انواع مسموم خرافى و غير انسانى، عليه برابرى زن و مرد، عليه حقوق كودكان و در جهت انزواى هر چه بيشتر جمعيت پناهندگان بوده اند. اين جنبه ها مورد اعتراض نيست و جايى در طرح دولت ندارد. در انتهاى طرح دولت سوئد، آنوقت قرار است ما شاهد امامان "بى خطر" باشيم كه با زبان سوئدى و با مدارك لازم در امور اجتماعى سوئد به همان ماموريت الهى خويش ادامه دهند.

كل مانور سياسى فعلى برخلاف آنچه دولت مدعى است، براى اسلام كسب آبرو ميكند، دستشان را بازتر ميكند و عواقب آن بر عليه اين شهروندان، خصوصا زنان و كودكان وخيم تر خواهد بود. ما به چنين اقدامى شديدا اعتراض داريم.

ما خواهان آن هستيم كه همه گونه كمكهاى مالى ـ سياسى ـ معنوى به تمام فعاليتهاى مذهبى و مشخصا فعاليتهاى اسلامى بطور كامل و فورا قطع شود.
پرنيسپ و اصول يك جامعه سكولار غير مذهبى كه در قانون اساسى سوئد پيش بينى شده است بايد بطور كامل در مورد همه شهروندان و از جمله مهاجرين صدق كند. اين حداقل انتظارى است كه از يك جامعه متمدن امروزى ميتوان انتظار داشت.
اسلام در تشابه با ساير مذاهب، يك انتخاب آزاد فردى براى انسانهاى بالغ ميباشد. هرگونه دخالت جريانات اسلامى در فعل و انفعالات رسمى در جامعه ـ از جمله در مدارس و در رابطه با كودكان ـ بايد مطلقا ممنوع گردد.

سازمان سراسرى پناهندگان ايرانى
ششم فوريه سال 2008
نظر شما در مورد این کمپین
.............
مقالات و مصاحبه ها
.................
گفتگو رادیو پژواک با حسام منتظری در مورد این کمپین
........
بازداشت 'طراحان قتل' کاریکاتوریست دانمارکی
.....
دوره هایی برای تربیت امام و آخوند درسوئد!

لالايى هاى ضد بنيادگرايايى دولت سوئد! مصطفى اسدپور
..............
روی لینک مربوطه کلیک راست کنید و گزینه save target as را بزنید.
مصاحبه حسام منتظری با رادیو اسرائیل در این مورد
......................

برای امضایی پتیشن به قسمت سوئدی وبلاگ بروید
...................

نظر شما در مورد این کمپین

۷ نظر:

ناشناس گفت...

sal 2007 ? ya 2008

ناشناس گفت...

mofagh bashid

ناشناس گفت...

دوره هایی برای تربیت امام و آخوند درسوئد!
مقدمه : 1- وزیرآموزش عالی سوئد اعلام کرده که هیئتی دولتی در حال بررسی جزئیات طرحی است که بموجب آن قصد دارند دوره های آموزشی ویژه ای را شامل زبان و جامعه شناسی و قوانین سوئدی ، برای امامان مساجد یا همان مفتی های سنی و آخوند های شیعه و با هزینه دولت بگذارند . ظاهرا این اقدام در جهت جلوگیری از رشد اسلام بنیادگرای ، تروریست ورادیکال افراطی درسوئد صورت می گیرد !! یعنی که دستگاههای اطلاعاتی سوئد ، متوجه حضور بنیادگرایانی مسلمان که تحت نام امام به سوئد وارد شده و ضمن تبلیغات و تعلیمات دینی به پخش نفرت مذهبی ونژادی در بین مسلمین می پردازند وآنان را ترغیب به قتل و مجازات برخی زنان ، همجنسگرایان ، غیرمسلمین ، مشرکین ، آته ئیستها ، نویسندگان وهنرمندانی همچون لارش ویکس می کنند ، هستند ، با موارد متعددی برخورد کرده اند وبدنبال راه و چاره اند ! و فکر می کنند که با اجرای این طرح وآموزش و حمایت های مادی و معنوی که از آنان و مذهبشان بکنند ، می توانند افکارخطرناک این امامان بنیادگرای اسلامی را کنترل کرده و بی خطر و خوش خیم سازند ! زهی خیال باطل که بنا به دلایل بسیار ، نه تنها نتیجه مورد نظر را نخواهند گرفت بلکه به افزایش این خطر خواهند افزود ، که به آن خواهیم پرداخت .

2- سازمان سراسری پناهندگان ایرانی واحد سوئد ، بمحض آگاهی از این قضیه ، در واکنشی سریع و سنجیده با این اقدام و طرح در دست اجرا ی وزیر آموزش عالی دولت سوئد برخورد اعتراضی آگاهانه ای را با ایجاد کمپینی شروع کرده ، با درج و انتشار مطلبی بعنوان ( امامان بی خطر ! نه متشکریم ) به دو زبان سوئدی و فارسی و تنظیم پتیشنی جهت اعلام اعتراض و امضاء از سوی جامعه ایرانیان مقیم سوئد ، پناهجویان و پناهندگان و تبعیدیان فراری از حکومت اسلام سیاسی حاکم بر ایران ونیز مردم سوئد و تمامی طرفداران و حامیان جامعه سکولار ، در سایتهای خبری و سیاسی و همچنین در وبلاگی به آدرس http://www.ne-tack.blogspot.com/ که به همین منظورآماده شده ، اقدام کرده . مصمم و پر تلاش ، پی گیر اعتراض بجای خود ومترصد انعکاس بموقع حمایت ها و امضا ها به مقامات دولتی ، رسانه ها و مردم سوئد می باشند.

3- همه ما ایرانیان آزادیخواه و طرفدار سکولاریسم وظیفه داریم برای اینکه بیش از پیش شاهد نوعی رفت و آمد و رابطه و بده – بستان بین طلاب و تروریست های مدارس و محافل دینی طالبانی و القاعده ای و فیضیه ای و... با طلبه ها یی از همان جنس ، متحجر و بنیادگرا در دانشگاههای تربیت امام و آخوند و مفتی ، تازه تأسیس وظاهرا مدرن در سوئد نباشیم ! برای اینکه بعد از آن کم کم شاهد عقب نشینی های بیشتر سکولاریسم موجود و پیشروی اسلام سیاسی تروریست و متحجر در قلب اروپا نباشیم ! با حمایت و امضای آن فرم اعتراضی ونیز از راه های دیگر به دولت و مردم سوئد هشدارلازم را بدهیم که با این طرحها و حمایتهای مادی و معنوی که ازاسلام سیاسی می کنند ، و با مماشات ، تخفیف و عقب نشینی از سکولاریسم در مقابل آن ، در راهی قدم نگذارند که سالها بعد دودش به چشم همه رود و پشیمان شوند!

اگر غرضی در کار نیست چرا راه اشتباه !
1- اینکه سوئدی ها متوجه رشد اسلام بنیادگرای ، تروریست ورادیکال افراطی درکشورشان هستند و بدنبال راه چاره خوب است ، اما حمایت های تاکنونی شاید غیرمغرضانه و بیشتر نا آگاهانه ای که از اسلام به اصطلاح خوش خیم در مقابل اسلام بنیادگرا کرده اند ، کمکهای مادی و معنوی که به نقش مثلا مثبت این اسلام و مساجد و بنیادهای مذهبی و آموزشی مربوط به آن کرده اند و راه حل اخیری که برای بی خطر کردن بنیادگرایان داده اند ، ضمن این که عدول از سکولاریسمی است که دستآورد مبارزات بسیاری از پیشینیانشان بوده ، و خیانتی به آنان و هم به نسل های آینده در اروپا و کشورشان است، بلکه به ضرر مردم کشورهای به اصطلاح مسلمان نشین هم خواهد بود و دقیقا راه اشتباهی است که فقط به نفع همان بنیادگرایی تمام خواهد شد !

2- خطر امامان بنیادگرا ، ربطی به ندانستن زبان و جامعه شناسی و قوانین سوئد ندارد ، که با آموزش و تربیت آنان رفع شود ! مگر بسیاری از رهبران و امامان و تروریست های بنیادگرای اسلامی که در گوشه کنار اروپا و آمریکا دست به عملیات انتهاری ، بمب گذاری ، کشتار ، حملات 11 سپتامبر ، قتلهای سیاسی و صدها جنایت دیگر زده اند ، بی سواد وفاقد تحصیلات آکادمیک بوده اند !؟ مگرآنهمه خلبان و تکنسین و پزشک و استاد دانشگاه و... درمیان القاعده ، مقیم اروپا و آمریکا نبوده اند!؟ مگر در میان بنیانگذاران و حامیان حکومت اسلامی ایران و تبلیغات چی ها و روشنفکرانشان کم بوده اند و هستند، تحصیلکرده هایی که از بهترین دانشگاههای آمریکایی و اروپایی صاحب مدرکند ؟ از بهشتی و یزدی و قطب زاده ها و صدها وزیر و وکیل و مدیر کل تا استاد مولانای پرفسور ارتباطات واستاد دانشگاه در آمریکا و دوستان وهمفکران احمدی نژاد که در آمریکا به استقبالش آمدند! کدامشان همچون خمینی و جنتی و حسنی بی سواد و قشری بوده اند!؟

3- و این راه ها ، بنوعی و به گونه ای دیگر با پیشنهاد و صلاح دید و حمایت و تبلیغ بسیاری از ملی ها ، مذهبی ها ، ملی مذهبی ها ، روشنفکران دینی مسلمان ، اصلاح طلبان ناراضی امروز و وزیر و وکیل های دیروز ، چپهای سنتی و ناسیونالیسم به اصطلاح ضد امپریالیسم یکبار در پیش پای مردم ایران گذاشته شده و امتحانش را پس داده! عاقبت و نتیجه اش پس از سی سال ، این است که هر چند صباحی تعدادی از احکام مترقی و جدید اسلامی همچون پرتاب محکوم به اعدام از کوه و بلندی و اعدام کسی که بیش از سه بار مشروب خورده باشد ،از کیسه متون دینی خارج و حکم بر اجرامی گیرد تا بعد ، چون سنگسار و دست و پا بریدن و اعدامهای دسته جمعی در ملاء عام عادی شود ، تا باز نوبت به حکمی دیگر از متون مذهبی برسد ! البته با توجه به این همه منابع و درآمدهای نفتی و در کنارش این همه فقر، فلاکت ، محرومیت ، فساد ، فحشا ،اعتیاد و...غافل نشویم و انصاف داشته باشیم که پیشرفت های علمی زیادی همچون غنی سازی وساخت موشک و راه رسیدن به سلاح اتمی و ورود به باشگاه های هسته ای و فضایی هم صورت گرفته ، که البته ربطی به مردم ، حل مشکلات و معضلاتشان و پیشرفت جامعه ندارد وتنها از اولویت های حفظ نظام ولایی است !

چرا امامان و رهبران خطرناک بنیادگرای اسلامی وجود دارند ؟
1-پرسش ساده ای نیست ، بنظر می رسد بنیادگرایی اسلامی که در جهان امروز و در ایجاد ترور و عملیات تروریستی حرف اول را می زند ، بر دو پایه کلی استوار باشد که از آنها تأثیرات مخرب خود را می گیرد و واکنش اعتراضی نشان میدهد ، ضمن اینکه این دو بر یکدیگر نیز باز تأثیرخود را دارند . یکی برمیگردد به توجه و مراجعه و تأکید بر ایدئولوژی ، تفکر ، اعتقادات مذهبی و اصیل متون اسلامی ، نصوص صریح قرآن و تضاد آشکاری که این آموزه ها ، باورها و احکام با فرهنگ غربی ، مدرنیته ، دموکراسی ، حقوق بشر ، آزادی ، برابری زن و مرد ، سکولاریسم و دستآورد های علمی وارتباطی و فرهنگی بشری دارند .
و دیگری بر می گردد به عملکرد پیرامونی مدعیان دموکراسی در منطقه ، بخصوص امپریالیسم آمریکا و عمداتا به طرفداری های یک جانبه ای که از متعصبین مذهبی یهودی و محافل سرمایه داری صهیونیستی درمقابل مردم بی دفاع فلسطین و لبنان می شود ، واضح است که این حمایت های یک جانبه آمریکا که با همراهی برخی دول اروپایی در مقابل کشتار و آورارگی و بی خانمانی و به خاک و خون کشیدن ده ها هزاراز مردم بی گناه و کودکان فلسطینی و لبنانی در چندین دهه از اسرائیل شده و می شود ، براحتی هر بهانه ای را برای توجیه حضور ، گسترش و افزایش قدرت به بنیادگرایان اسلامی در منطقه خواهد داد.
که عواقب و عوارض مخربش را در سطح منطقه و جهان ، با گسترش بنیاد گرایی وارتجاع ، خرافات و اجرای قوانین شرعی هزاروچهارصد سال قبل ، زن ستیزی ، بی حقوقی و پوشش اجباری ، کودک آزاری ، قتلهای ناموسی ، تبعیض مذهبی ، قومی و جنسیتی ، ترور و کشتار ، بمب گذاری ، عملیات انتهاری و...شاهدیم !

2- پس اگرمنافع معاملات اقتصادی ، سیاسی ونفتی ، دولت سکولار سوئد را وادار به همکاری با دول امپریالیستی وبومی نکرده . اگر از حامیان علم کردن و تفرق مردم بر اساس نژاد و مذهب نیستند . اگربا این قدرتها و سردمداران ارتجاعی ومتعصبین مذهبی یهودی ، مسیحی و مسلمان برای سهم خواهی بر سر یک سفره جمع نشده اند . اگر همچون آنان نمی خواهند از مذهب به عنوان ابزاری برای تحمیق ، تفرق ، جنگ ،اهداف پنهان و آشکار ، حفظ قدرت و ثروت استفاده کنند . اگر چون آمریکا ، اسرائیل و حکومت اسلامی با انداختن اختلاف بین شیعه و سنی ، مسلمان و یهودی ، منافع ویژه ای را دنبال نمی کنند . اگر قبول دارند که مردم آن مناطق بدون حضور این جنگ افروزان سالیان بسیاری را بدون فرقه و نژاد و مذهب پرستی در کنار یکدیگر زندگی کرده اند و اگر دولت سکولار سوئد قبول دارد که مردم با هر دین ، نژاد و فرقه ای قبل از هر چیزانسانند و زمینی و دوست دارند در رفاه ، امنیت ، آسایش ، آزادی ، برابری ، صلح و صفا و بدور از کینه ، نفرت ، تبعیض فرقه ای ، مذهبی و جنسی زندگی کنند ، راههای واقعی بی خطرکردن وبه انزوا درآوردن امامان بنیادگرا را انتخاب کنند .

را ههای عملی بی خطر کردن بنیاد گرایی و انزوای آن
این راه ها دقیقا بر می گردد به همان دو پایه اساسی که بنیادگرایی بر اساس آن شکل گرفته و گسترش یافته ،در مورد دوم و نقش قدرتهای اقتصادی و سیاسی و نظامی پیرامونی دربالا اشاره شد و فرض بر این است که در این مورد کشورهای دموکرات و سکولار اروپایی و از جمله سوئد ، با قدرتهای امپریالیستی ومرتجع بومی حشر و نشر وبده بستان و منافع مشترک آشکار و پنهانی ندارند ! که این را باید ارتباطات ، برخوردها ، مراودات اقتصادی و سیاسی و روابط دیپلماتیکشان در عمل نشان دهد ! که این را باید روابطشان در سطح بین الملل وسازمانهای حقوق بشری وتصمیماتی که نسبت به مسائل ومعضلات کشورها ی مناطق مورد بحث می گیرند نشان دهد ، آرایی که برای خروج از بن بست ها و یا برای فشار به دیکتاتورها و مرتجعین می دهند ، دفاع و مخالفت هایی که دارند نشان دهد ! یعنی اگربرای مثال ، دم از حقوق بشر و دموکراسی بزنند و بعد به جنایت کاران حکومتی و تروریستها و بنیادگرایان مذهبی مسلمان یا یهودی ، به مرتجعین ، نژاد پرستان، مذهب پرستان و مخالفان آزادی وانسانیت ، سلاح و ابزار وادوات ترور و شکنجه وسانسور و...بفروشند ، یعنی همدستی ، مشارکت و هم کاسه گی با جنایتکاران ، یعنی دروغ و فریب کاری ، یعنی دشمنی با حقوق بشر و جنگل فرض کردن زمین ، یعنی فاجعه جهانی و بربریت در نبود عدالت و انسانیت و سوسیالیسم ...

و اما در مورد برخورد با پایه اول بنیادگرایی اسلامی یعنی توجه و مراجعه و تأکید مذهبیون متعصب مسلمان و اربابان مذهبی بر ایدئولوژی ، تفکر ، اعتقادات مذهبی و اصیل متون اسلامی ، نصوص صریح قرآن و تضاد آشکاری که این آموزه ها ، باورها و احکام با فرهنگ غربی ، مدرنیته ، دموکراسی ، حقوق بشر ، آزادی ، برابری زن و مرد ، سکولاریسم و دستآورد های علمی وارتباطی و فرهنگی بشری دارند . به راستی راه بی خطر کردن و انزوای این تعصبات مذهبی ( سوای بند فوق ) چیست ؟ آیا باید با توجه به آنهمه تضادی که با حقوق انسانی دارد از آن دفاع کرد ؟ آیا باید آیه های قرآنی در مواردی همچون : کشتن دگر اندیش یا کافر ، مشرک و مرتد ، اجبار حجاب و پوشش ،قصاص و حد و شلاق و دست و پا بریدن ، بی حقوقی و نابرابری زن با مرد در ارث و دیه و قضاوت، تعدد زوجات ، زدن زن ، بتکلیف رسیدن دختر بچه نه ساله برای ازدواج ، قبول برده داری ، خرافات راجع به پدیده های جهان و موجودات و تکامل و... را ندیده گرفت و فراموش کرد و یا با توجیه و تفسیر غیر واقعی و ماله کشی ، بزک و خوش خیمش کرد وبا ریاکاری و دروغ و قلب واقعیت ، یاوه نداشتن تضاد اسلام واقعی ! با دموکراسی و آزادی و حقوق انسانی را سر داد!؟ با این نوع برخورد ها از خطرات بنیادگرایی اسلامی چیزی کم شده است !؟

اگر بنیادگرایی اصیل ترین و واقعی ترین صورت اسلام نیست ، واسلام واقعی را نباید در عربستان و ایران و افغانستان وعراق و پاکستان و بنگلادش و... دید وجستجو کرد ، پس درقطب شمال و سوئیس و ژاپن و قبیله های سرخپوستان و آدمهای مریخی باید سراغش را گرفت !؟ آیا نباید بجای تعریف و تمجید های دروغین و قلابی ، از بها دان به اسلام سیاسی ، از تبلیغ و هزینه و کمک کردن برای آن ، ازهمراهی و بها دادن به قوانین شرعی و احکام ضد زن ، ضد کودک وپوسیده و متحجر آن ، دست بر داشت !؟

با پافشاری و اصرار بر سکولاریسم و حقوق بشر در مقابل بنیادگرایی ، با اعلام جدایی کامل مذهب از دولت و امرخصوصی خواندن آن ، با جدایی کامل مذهب ازآموزش و پرورش، با ممنوعیت تدریس دروس مذهبی ، با قطع و ممنوعیت هر گونه تقویت و حمایت و کمک مادی و معنوی به بنیادهای مذهبی و امامان و مذهبیون بنیادگرا و سازمانهایشان و با در انزوا و تحت فشار و کنترل قرار دادن آنان ، با ممنوعیت هرگونه اجباربرای پذیرش ویا انجام مراسم مذهبی و قومی ، با لغوتحمیل حجاب به کودکان ، با ممنوعیت هر حکم وآموزه ای مذهبی که با حقوق انسانی و برابری زن و مرد در تضاد است ، با کنترل بیلان اقتصادی و معاملات نهاد های مذهبی ، با اشاعه سواد و گسترش علم و دانش، اطلاعات زیستی و تکاملی ، علوم انسانی و اجتماعی امروزی ، با ممنوعیت هر نوع تبليغ نفرت مذهبى و جنسی و با خارج کردن کامل دین از حوزه حکومت ، آموزش، قضاوت ، حقوق ، ارث ، ثبت و...همه شهروندان بدون درنظر گرفتن مذهب و نژاد و بدون وجود امام ، مفتی و آخوند بی خطر یا باخطر! می توانند انسانی وآزاد ، در پناه قانونی یکسان ، در کنار هم زندگی کنند .

منوچهر اسدبیگی - 11 februari 2008 - http://assadbeygi.blogfa.com/

ناشناس گفت...

پاینده ایران
امیدورام خورشید خرد بر همگان بتابد تا از این جهل و گمراهی رها شویم.
به امید ایرانی آباد و آزاد درد سایه حاکمیت ملی
پاینده ایران

ناشناس گفت...

اسلام مثل "گوه" کهنه ميمونه که تا چوب توش کنى بيشتر بو گند ميده. همين

ناشناس گفت...

آخرش یه روزی به مرگ مفاجات دچار خواهید شد و به درک واصل میشوید

ناشناس گفت...

اسلام پیروز است
و روزی بساط کفر و عصیان را از چهره دنیا پاک خواهیم کرد
به امید آمدن آخرین منجی عدالت گستر